http://afghanmaug.net/images/kahzad.JPG

 

مصاحبۀ تلفونی با ذکیه کهزاد نطاق کم نظیر کشور

 

گوشک تلفون را برداشتم به امید آجرای مصاحبه به زن نازنین و نطاق کم نظیر کشور ذکیه جان کهزاد .

سلام ذکیه جان خوب استین اولاد ها و استاد خوب استند.؟

شکر به فضل خدا، فامیل و اولاد های شماخوب اند؟

تشکر ذکیه جان میگذرد. قسمیکه من خبر شدم  شما شفاخانه رفته  بودید. معمولآ خانم ها بخاطر حفظ زیبایی شان به داکتر ها مراجعه میکنند.

نه امان جان من مرض سرطان گرده را گذشتاندم و داکتران عملیات کرده یک گرده ام را کشیدند، فضل خدا حال خوب استم.

باوجود آنکه مریضی ذکیه جان کهزاد  افکارم را نا آرام و متلاشی ساخت با ایشان سوالات خود طرح و پاسخ خود را دریافت نمودم.

سوال:مهاجرت برای هر انسان  دشوار است و لیکن گاهی انسان نا گزیز میشود به امر دشوار دست پاچه نرم کند میخواهم حالت روانی تانرا در مورد بدانم.

جواب:مهاجرت به هر شکلی که باشد برای هر انسان درد آور است. بویژه برای کسانیکه  خاطرات فراموش نشدنی از جامعه خود دارند. من روزیکه وطن را ترک میکردم به گفتۀ لطیف ناظمی:

خدای من که چه درد آوراست قصۀ کوچ

پــرنــده  میرود  و  آشیــانــه  مــی  ماند

سوال:توانایی خواندن اخبار را در تلویزیون که ویژه ی طرز بیان شمااست چگونه فرا گرفته یید.؟

جواب: شرافتمندانه بگویم من نطاقی را در ابتدا بشکل اکادمیک تحصیل نداشتم،تنها علاقۀ شخصی خودم بود که خداوند بزرگ یک حافظه بسیار قوی به من اعطا نموده بود.چه متن اخبار و چه نوشته های ادبی و فرهنگی را که یکبار می خواندم،در حافظه ام نقش می بست و تمام متن را بدون کوچکترین اشتباۀ لفظی و بیانی از بر می خواندم و همین استعداد خدا داد اسباب شهرت من در بین کشورم شد.

سوال: هموطنان شما را بحیث یک نطاق و ژورنالست ورزیده میشناسند  و چطور میتوانید که خود را  به نسل نو معرفی دارید؟

جواب:البته هر کس که از طریق پردۀ تلویزون چه بحیت یک گوینده و چه بحیت یک برنامه ساز ظاهر میشود،یک چهره شناخته شده محسوب میشود.من از این امر مستثنی نیستم. طبعآعلاقمندانی دارم که در برنامه های من که از شبکۀ تلویزون جهانی آریانا افغانستان روزهای پنجشنبه پخش میگردد مرا با محبت های خود تشویق بیشتر به فعالیتهای آینده ام میکنند،اما در بارۀ جوانان بگویم تقریبآ اکثریت آنها که شب و روز با فرهنگ های متنوعی چه در محیط تحصیل و چه در ساحه کار مواجه استند کمتر به برنامه های افغانی علاقه میگیرند،حتی یک تعداد شان از اکثر موضوعات وطن شان بیگانه شده اند در حالیکه اکثر تلویزون های افغانی برنامه های خاص برای جوانان دارند و یک تعداد آن سخت علاقه میگیرندکه این خود اسباب امیدواری خانواده های افغان در کشور های مختلف است.

سوال:شاگردانی را در باره ی نطاقی و سخنوری زیر پرورش دارید؟

جواب اساسآ نطاقی در گفتار روان وعلم بیان یک بحث جدا گانه است که ویژه گی های خاص خود را دارد که با ید آنرا هر علاقمند به گویندگی فرا بگیرد. پاسخ این پرسش شما به سوال دوم  بر میگردد.

سوال: فرزندان نازنین  تان در آینده پای خویش را جای پای شما می گزارند؟ و زبان شما به دهان آنها جا گزین میشود یا خیر؟

جواب:فرزندان نازنین هر کدام در وقت و زمان خود بزرگ شده اند و هر کدام نظر به استعداد و علاقۀ خود راهی را برای خویش انتخاب کردند، با وجودی که تقریبآ بیست سال از وطن عزیز خود دور استند ،ولی خوشبختانه هر کدام شان به تجلیات فرهنگ ، زبان و عنعنات خود سخت پا بند استند، تنها دختر بزرگم میترا جان که در آلمان زنگی میکند ،علاقۀ زیاد به گویندگی نشان میدهد و در بعضی از محافل و کنسرت ها بحیث گوینده خوب درخشیده است ، ولی مصروفیت های اولاد داری و خانوادگی به او کمتر فرصت انکشاف این علاقمندی را میسر میسازد. دختر کوچکم حمیراه به زبان انگلیسی شعر می سرآید .

سوال:شوهر محترم تان آقای کهزاد راجع به مسلک تان نقش داشتند یا نه؟

جواب : بلی صد فیصد نقش ارزنده داشته است. اگر کمک و تشویق ایشان نمی بود امروز نطاق و ژورنالیست نمی بودم . در هندوستان نیز مرا تشویق نمودند تا به تحصیلات ژورنالیستکی ادامه دهم و تحصیل در رشتۀ ژورنالیزم را به پیایان برسانم.

سوال:خانم زکیه جان از سوالات کلشیه یی و رسمی میگذریم وبه پرسشهای خود مانی آغاز میکنم .برای  ارادتمندان و علاقمندان جالب است  بفهمند که در مسایل ازدواج شما با محترم کهزاد گام نخست را شما گذاشته یید ؟ یا آنها و به عبارت دیگر آتش  عشق در آغاز قلب شما را شعله ور ساخت و یا محترم یوسف کهزاد را؟

جواب: صادقانه باید گفت که در این راه یعنی ازدواج کهزاد پیشقدم بود. زیرا او تازه از ایتالیا آمده بود و من پانزده سال بیش  نداشتم و او بود که شعله های عشق من به قلبش شعله زد و عاشق شد(شوخی کردم)و این عشق که من نیز بی میل نبودم پیوند ما را به رشتۀ ازدواج بسته نمود تا به لطف خداوند بزرگ زندگی خوشی را با هم آغاز کردیم .

استاد ذکیه جان از اینکه شما حاضر شدید مصاحبه ی دوستانه ی  را به پاسخ های دلنشین تان  رنگینی بخشیدید   ابراز سپاس و خوشنودی می نمایم و صحت کامل به شما آرزو میکنم.

در آخیر مجلۀ وزین زن را که هر ماه مسلسل خانم شفیقه نورزی به سلسلۀ محبت های همیشگی شان برای ما میرساند، و از خواندن مطالب دلچسب و رنگین آن لذت می بریم از شما و شفیقه جان نورزی و تمام دست اندر کاران این مجله یکبار دیگر اظهار سپاس بی پایان میدارم و از خداوند رحمان موفقیت های مزید برای همه تان آرزو مندم.

 در جریان تنظیم مصاحبه بودم که محترم مولانا کبیر فرخاری و محترم محمد اسحق ثنا

تشریف آوردند و با دلچسپی زیاد مصاحبه را خواندند. ایشان علاقه گرفتند که مراتب احترام و تاثر خود را ابراز بدارند حرف های را یاد آور شدند که در ذیل میخوانید.

محترم محمُد کبیر فرخاری گفتند:

ذکیه جان کهزاد !

سخنور توانا، زن جسور و با نام نشان کشور ما ، شما و شوهر گرامی تان و همه اولاد های شما را در پناه لطف و احسان خوشبختی آرزوومی برم .

خبر شدم که جسم لطیف و نازنین شما را تکلیفی رنج میدهد به این وسیله تاثرات عمیق قلبی خویش را ابراز و صحت کامل و حیات آبرو مند بریتان تمنا میدارم.

محترم محمد اسحاق ثنا گفتند:

 ذکیه جان کهزاد  یکی از نطاقان و گویندگان طراز اول کشور است او در گویندگی به یقین میدان سبقت را از بسیاری ها ربوده است.

او چنان خبر می خواند و چنان شعر دکلمه می نماید و چنان در ارآ مطالب استعداد و حافظه قوی دارد که اگر ساعت ها به گویندگی بپردازد چنان با تسلط صحبت می کند که بیننده و شنونده تا ختم صحبت اش چشم از تلویزون نمی تواند بردارد.صحبت اش شرین شیوا و دلنشین بوده نوازشگر روح و روان است و به قول شاعر:

آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

من برای این بانوی گرامی طول عمر صحت و عافیت آرزو نموده دعا می نمایم:

تنت به  ناز  طبیبان  نیازمند  مباد

وجود نازکت آزرده ای گزند مباد

                                             آمین

مصاحبه کننده:

 امان معاشر، خبرنگار نشریۀ زن

ونکوور کانادا  

اپریل 22سال2012