روشنفکران  مردم ستیز

بی برنامه گی "جنبش سبز اسلامی" یا " فرسوده کردن مبارزات مردم" برای بقای ننگین رژیم اسلامی؟ بهمن

نزدیک به دو ماه از خیزش و مبارزه قهرمانانه مردم ایران علیه حکومت جهل و جنون و ددان حاکم بر آن میگذارد و هر روز شاهد دستگیری و تحویل بدن های بی جان این مبارزان، هستیم و در این حال "رهبری سبز" نه برنامه ای در دست دارد و نه هدفی و گویا همانند بازرگان که در اوج تنش های بعد از قیام 57 بجای تفکر و مشورت با آگاهان اجتماعی وسیاسی برای حل مشگلات به حسینیه نزدیک خانه اش میرفت و استخاره میکرد، فرزند امام و شیفته سخن او: "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیش، نه یک کلمه کم" مرتب در حال استخاره هست و مریدانش مرتب در بوق میگذارند که "برنامه" او"بزودی" اعلام میشود و هر آنگاه که مردم بجان آمده از وحشی گری های مسلمین ناب محمدی خود "خواسته" هایشان را عنوان میکنند، این شیفته راه امام، زبان باز میکنند و علیه خواسته های مردم حرافی میکند. این سکوت و عنوان نکردن برنامه و هدف میتواند 2 شق داشته باشد.

 شق اول آن است که موسوی و لشگریانش، هیچ برنامه و هدفی ندارند، چرا که قصد آنها چنین نبود که مردم به خیابان ریخته و از شعار الله اکبر، میر حسین، یا حسین شروع کرده و به مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای و بعد استقلال، ازادی، جمهوری ایرانی را سر دهند که وحشت و لرزش بر پیکر و فکر اسلامیون و نوکران با جیره و مواجب (نهضت آزادی، ملی- مذهبی ، احزاب کارگزاران، اعتماد ملی، مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی) و بدون جیره و مواجبش (راه توده، جمهوریخواهان ملی، حزب دمکراتیک مردم، بخش های از اکثریت و تمامی چپ های سابق اخته شده) برافکنند. حال آنها مانده اند و زانوی چه کنم، چه کنم را در بغل گرفته اند                                   

شق دوم آن است که همانگونه که موسوی اعلام داشته" تنها یک اختلاف خانواده گی هست" و خودشان دست در دست هم، همانگونه که در 30 سال گذشته انجام داده و بیضه اسلام را تا بحال از گزند بدور نگه داشته اند، برای بقای ننگین حکومت خود، به این نتیجه رسیده اند، که تنها راه فروکش دادن و در انتها خاموشی خیزش اخیر مردم مبارز ایران: کشاندن روزانه مردم به خیابان بدون هیج هدف و برنامه ای تا انرژی آنها را تحلیل برده و مردم را سر خورده کرده تا بار دیگر به زندگی تحت ستم این وحوش  گردن نهند. بنظر میاید شق دوم راه کار این قبیله فرعونی هست برای اینکه کمی هم با دلیل و برهان سخن گفته باشم 2 نمونه از سخنان مشعشع عمله و اکره های جنبش سبز اسلامی که تا همین چند روز پیش از آزادی ها و حکومت مردم داد سخن میدادند و خود را از رهبران تغییرات در ایران میدانستند ، میاورم  

1. اين جنبش مقطعی اگر موفق شود کمکی بزرگ به تسريع گذار مسالمت آميز به دموکراسی در ايران خواهد کرد زيرا منجر به عقب نشينی خامنه ای و تضعيف دستگاه سرکوب می گردد

بلی از نظر علی افشاری، تمامی جانقشانی و مبارزه مردم تنها برای "عقب نشینی" خامنه ای بوده و نه نابودی سیستم ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، و "تضعیف" دستگاه سرکوب. بعبارتی، دستگاه سرکوب برای کشتار دگر اندیشان میباید سر جایش باقی بماند و برای گمراه کردن مردم میباید این دستگاه "تضعیف" شود و حتمن کمتر بکشد و اگر هم شکنجه و کشتار کرد، اصلاح طلبان از میان آنها نباشد

2. "این درست است که انقلاب سال پنجاه و هفت عظمتی بی نظیر در تاریخ ایران دارد و این هم درست که شرایط سیاسی و اجتماعی امروز از همه جهات مناسبت و مشابهتی با شرایط سال های پنجاه و شش و پنجاه و هفت ندارد اما هیچکس مدعی تکرار تاریخ و راه اندازی مجدد یک انقلاب اسلامی نیست. انچه از مشابهت در شعارها و مراسم به چشم می اید پیوند ریشه های جنبش امروز با ریشه های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت است که در سطوح و لایه های زیرین جامعه وجود دارد و به چشم همگان نمی اید. این جنبش تلاشی است برای بازگشت به اصول و ارمانهای فراموش شده انقلاب اسلامی همچنانکه جنبش اصلاحات نیز در اصل همین بود."  

این سخنان مشعشع سعید رضوی فقیه هست که با وقاحتی بی نظیر ادعا دارد که مردم بعد از 30 سال تجربه ی شکنجه، زندان، کشتار دهها هزار انسان آزاده و چپاول و غارت میلیارد ها دلار ثروت مردم، به خیابان می آیند و از جان خود میگذرند که دوباره نکبت "اصول و آرمانهای فراموش شده انقلاب اسلامی" بر قرار شود. این پریشان مغز میتواند نمونه بیاورد که در کدام مقطع از تاریخ 30 سال اخیر، اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی، فراموش شده؟؟ آیا حتی یک هفته ای سراغ دارید که خبری از اعدام و کشتن و فساد، غارت در سرزمین آلوده به طاعون اسلام، نباشد؟ شرم هم جیز خوبی هست که این ددان اسلامی از آن بی بهره اند.

با توجه به نکات فوق ایا زمان آن نرسیده که مردم مبارزه و آگاه ایران خود را از قید این "رهبران" زبون و مکار رها کرده و خود رهبری و خواست ها و برنامه ی خود را در دستور کار قرار داده و برای اجرا و بثمر رساندن آن اهدافشان، خودشان را سازمان داده و به حرکت خود تا نابودی رژیم ددان اسلامی ادامه دهند؟ به امید آن روز.

این مقاله را به "روشنفکران"هوادار"جنبش سبزاسلامیِ" زیر پیشکش میکنم.  

 جهانگیر:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

طاهراحمدزاده- داریوش آشوری- یرواندآبراهامیان- فرامرزاصلانی-تقی اسدی- علی افشاری-فریبا امینی-سعیدامیرارجمند- عبدالعلی بازرگان-حسین باستانی- هیبت اله باقی- محمدبرقعی- مهرزادبروجردی- علی بنوعزیزی- رضابراهنی-رضا بورقانی فراهانی-شهرنوش پارسی پور- رامین جهانبگلو-مهدی خانباباتهرانی- بهروزخلیق-کامران دادخواه-حمیددباشی- شیرین دخت دقیقیان- مصطفی رخ صفت-سعیدرهنما-حسن زرهی- مرجان ساتراپی- آرش سنجابی- ابراهیم سلطانی- بیژن شاه مرادی- معصومه شفیعی-شهلاصالحی-احمدصدری-محمود صدری-فرهاد صوفی-رضاعلامه زاده-رضافانی یزدی-مهدی فتاح پور-نهضت- فرنودی-منصورفرهنگ- هادی قائمی- محسن قائم مقام- فیروزقریشی- عبدی کلانتری-احمدکریمی حکاک- حسین کمالی- نیک آهنگ کوثر- علی کشتگر-اکبر گنجی- مجیدمحمدی- رضا معینی-هایده مغیثی- روزبه میرابراهیمی- امیدمعماریان مجتبی مهدی-شیرین نشاط-محمدرضا نیکفر- ابراهیم نبوی- شاهین نجفی- فرزین وحدت-سهیلا وحدتی- نادرهاشمی-