ابر های سیاه وخونچکان حال تمامی قلمرو سیاسی افغانستان را پوشانیده است.به دنبال تسلیمی وواگذاری صدها ولسوالی در افغانستان که به مدد ستون پنجم در داخل نظام سیاسی افغانستان اتفاق افتید،فاز دوم تسلیمی وفروپاشی شهرهای بزرگ وولایات در اوج بی‌تفاوتی وبی پروایی رژیم کابل آغاز شده است و احتمالا طبق نقشه آمریکا-پاکستان این پروسه بزودی نهایی میگردد.
آنچه که امروز در مسیر سقوط وفروپاشی نهاد های دولت در چرخش است ،هیچ چیزی اتفاقی نیست بلکه نمای یک خط استراتیژیک سیاسی است که سالها قبل توسط آمریکا-پاکستان ریختانده شد ولاجرم در حاشیهٔ برنامه های ریاکارانه دوحه چارچوب بندی شد و اکنون توسط لشکر نیابتی پاکستان وبه مساعدت دولت نیابتی کابل قدم به قدم تطبیق میگردد.دولت نیابتی کابل به مدد سازمان استخباراتی سیا وآی اس آی پاکستان نقش کلیدی در گستره پروژه طالبی واکمالات نظامی ان در خلوتگاه شمال افغانستان داشت ومستدام ریشه های طالبان را آبیاری نمود وطی این مدت بخشی اعظم اکمالات طالبان توسط هلیکوپتر های دولتی سامان یافت.چگونه ممکن است که چنین برآمد کلان نظامی که رهایی ۷۰۰۰ زندانی طالب را نیز بهمراه داشت ،در وجود این گروه در تحت پوشش استخباراتی ده ها کشور غربی وسایهٔ ناتو به یکبارگی اتفاق افتد وفروپاشی دراماتیک ولسوالی ها وولایات را به نمایش بگذارد؟؟
این تحولات بخشی از معاهدات ناگفته آمریکا وطالبان در قطر است که در گرو پلانهای تاراجگرانه آمریکا-پاکستان به پیش رفته ودر سمت استقرار امارت اسلامی به جریان افتیده است.
کلی ترین اهداف راهبردی درین سناریو نابودی افغانستان در نقشه سیاسی جهان وتسلط کامل پاکستان توسط نیروهای نیابتی اش بنام طالبان در افغانستان است.در تداوم فاز دوم واستقرار امارت اسلامی در افغانستان،فاز سوم با سناریوی جابجاسازی خانواده های پاکستانی ها در کمر بند شمال افغانستان بنام "کمربند سبز"وراه اندازی کوچ های اجباری مردمان بومی محل براه خواهد افتید.از همین اکنون نکاح اجباری دختران جوان وحتی خانم های شوهردار در بسیاری از محلات شمال افغانستان براه افتیده است.برای جنگجویان پاکستانی غرض تهاجم شان در افغانستان این باغستان بهشت ودسترسی به زیبارخان افغانستان وعده داده شده است.
مبتنی بر شواهد و مدارک متعدد دیده شده که پاکستان تنها بالای نیروهای نیابتی اش برای اشغال افغانستان اکتفا ننموده ومزید برآن ده ها هزار نیروی تازه نفس ارتش خود را داخل قلمرو افغانستان نموده واین جنگ در تمامی ولایات افغانستان توسط جنرال های پاکستان رهبری میگردد.صادرات کاروان های بیشمار تابوت های نظامیان پاکستان به انکشور از اعماق مداخلات پاکستان در افغانستان بطور انکار ناپذیر سخن میگوید.
افغانستان امروز عملا درگیر جنگ میهنی است واین نبرد در اکثر جبهات بانیروهای نیابتی پاکستان ،نیروهای ملیشه وارتش انکشور در جریان است.
در تاریخ افغانستان برای بار نخست،خیزشهای مردمی توان وحکمت کم‌نظیر خود را نشان داد ،جامعه را از حالت رکود ،یاس وسرخوردگی بیرون ساخت وبا تامین خون های تازه در رگ رگ جامعه وارتش مسیر سیاسی ونظامی را در افغانستان تغییر داد که درد مندانه نه تنها این پروسه مورد حمایت رهبران دولت نیابتی آمریکای در کابل واقع نگردید،بل با تمامی ترفند های سیاسی شرایط را برای خیزش های مردم تنگ ساختند و تمامی کمک های سیاسی،نظامی،مالی ولوژستیکی را برای بینواتربن مردمان سلحشور افغانستان در میدان جنگ بستند تا جاده سقوط وفروپاشی برای ولسوالی ها وولایات بیش از پیش باز گذاشته شود.در نتیجه در بسیاری از حالات خیزش های مردمی بنابر عدم حمایت دولت،بطور بیرحمانه توسط طالبان سرکوب گردیدوپیامد ناگواری بجاگذاشت.
پیشروی های اخیر طالبان در جبهات شمال ،شمال شرق ،جنوب وجنوب غرب افغانستان که باخون وآتش همراه بود،بصورت قطع ناشی از نیرو مندی طالبان نه بلکه ناشی از تبانی دولت مرکزی با این پروسه است که به استشاره آمریکا پیوسته تحقق می یابد و دکتر غنی وستون پنجم در دولت با حفظ همه نمایشنامه های فریبکارانه ،مجری اصلی این برنامه های اسارتبار آمریکایی-پاکستانی است.معلوم است که استخبارات، دست و پای دکتر غنی را جهت کاربرد ماشین نظامی دولت به غرض سرکوب تهاجمات طالبان زنجیر زده است.
دولت تمامی قدرت ماشین جنگی ودفاعی افغانستان بویژه ارتش را فلج ساخته است و کسانی که در درون آتش جنگ در جبهات با ارتش نیابتی پاکستان در نبرد اند،از تمامی همکاری لوژستیکی ونظامی دولت ومساعدت های هوایی محروم نگه شده وحتی از دست یازی به نان خشک ومرمی ومهمات جنگی محروم ساخته شده اند.
دکتر غنی در یک آزمونگاه جدید دارد برتمامی معاهدات ننگین تاریخی افغانستان که روایتگر معامله وفروش بخش های از خاک افغانستان است،خط بطلان کشیده وریکورد جدید را برای تسلیمی کامل افغانستان برای پاکستان بنام خود به ثبت میرساند.سکوت مرگبار بر دولت وجامعه خیمه زده است سوگوارانه کسانی اند که با تبسم، مرگ مادر وطن و کشوری بنام افغانستان را تماشا می‌کنند ویا به خموشی به این رویکرد فاجعه بار لبیک می‌گویند.حتی بساسران احزاب چپ وترقیخواه بگونهٔ نامعلومی در برابر این جنایات عریان،مهر سکوت برلب زده اند.
طالبان شب هنگام یکی از کشنده ترین سلاح های لایزری را برای کشتن سربازان وسپاهیان دلیر افغانستان بکار میبرند،جریان فروپاشی شهرستان ها،ولسوالیها وولایات نشان داد که برخی روشنفکر نمایان پاکستان پرور نیز از قلم های لایزری شان در رسانه ها در همیاری با نیروی طالب برای سرکوب مدافعین راستین وطن استفاده برده واخرین نقش شانرابا ترفند های مختلف ومتعدد درین راستا به ثمر رسانیدند.
اما درین میان امواج کم‌نظیر وطنخواهی ودفاع از افغانستان سراسر کشور را درهم پیچانیده ،افسوس که نهاد وجریانی که این شور وطنپرستانه را سمت وسو دهد،وجود ندارد ودولت پوشالی از اعتماد واعتبار سیاسی خارج گردیده است ‌.
افغانستان نسبت به هرزمان دیگر به اتحاد و همبستگی سراسری ملی نیازدارد.واکنش های عمومی اجتماعی نشان داد که تمامی اقوام وملیت های سرافراز افغانستان نسبت به پدیده طالب واستقلال وآزادی افغانستان ونجات میهن دیدگاه مشترک، واحد ووطنپرستانه دارند.قتل عام در گذرگاه سپین بولدک کندهار که به ذبح ۹۰۰ تن از بیگناهترین هموطنان عزیز ما منتج گردید،ماهیت اصلی ،قساوتمندانه ودشمنانه طالبان وپاکستان را به نمایش گذاشت.
حالا افغانستان بطرز آشکارا در پایان خط نزدیک میشودوجبر تاریخ مردم افغانستان را در برابر دو انتخاب تاریخی قرارداده است:
یا باید وطن را برای پاکستانی ها و پنجابی ها رها کرد واسارت وبردگی تاریخی را برای صدها سال پذیرفت ویا اینکه به نبرد برخاست و قهرمانانه مسیر تاریخ را تعویض کرد.
راه نجات افغانستان از تغییرنظام سیاسی موجود وکنار زدن شخص دکتر غنی این انسان علیل،معیوب،فاسد واسیر وعوامفریب تاریخ میگذرد.
باور کامل دارم که در میان جنرالان و نظامی های افغانستان شخصیت های وطندوست وکاریزماتیک فراوانی موجود است.این افسران باید درین برههٔ طوفانی وسرنوشت ساز افغانستان با استفاده از تجربه جنرال عبدالفتاح سیسی وزیر دفاع مصر به ندای تاریخ پاسخ شایسته داده وباتشکیل" شورای نظامی" عنان سیاسی افغانستان را بدست گرفته ونجات افغانستان را ضمانت نمایند.با تشکیل شورای نظامی میتوان در مورد ایجاد« جبهه مقاومت مردمی» اقدام نمود وتمامی نیروها را برای دفاع از افغانستان سمت وسو داد.
با این تغییر افغانستان از رهبری سالم برخوردار شده وراه نجات آن هموار میگردد.ارتش ونیروهای مسلح از توانممندی لازم برخوردار شده وموج عظیم از خیزش های مردمی برای دفاع از افغانستان شکل خواهد گرفت.
نظام جدید با تغییر دیپلوماسی فعال میتواند از حمایت جمع کثیری از کشور های جهان ومنطقه برخورد دار شده وبا توانمندی کامل پروسه جنگ وصلح را در راستای منافع میهنی مدیریت نموده وافغانستان را از غرق شدن در کام اژدهای خون آشام پاکستان وفرو رفتن دردریای خون نجات دهد؛
با احترام بی پایان
عارف عرفان
لندن،اگست ۲۰۲۱
----------------------------------------------------------------------------