[08 Jul 2015]   [ محبوبه کوهستانی]

مدرسه فمینیستی: در این نوشتار رابطه میان بنیادگرایی، جریان های تکفیری و استفاده ابزاری از زنان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این موضوع که بنیادگرایی در مورد زنان چه می گوید، چه تاثیری بر سرنوشت آنها دارد و چگونه جریان های بنیادگرا زنان را قربانی کنش های ایدئولوژیک خود قرار می دهند. اشکال گوناگون استفاده های ابزاری از زنان توسط این گروه ها را تحت چند عنوان می توان مورد بررسی قرار داد. یک حالت به عضویت در آوردن این زنان در گروه و استفاده از آنان به عنوان عاملین فعال اقدامات تروریستی و عملیات شهادت طلبانه است. دیگری اعمال انواع محدودیت ها بر زنان مسلمان و غیرمسلمان تحت قلمرو خود می باشد که عمدتا با محروم کردن آنها از حقوق انسانی و اجتماعی مانند حق تحصیل و اشتغال و بطور کلی منع از حضور در عرصه اجتماع نمود پیدا می کند. در نهایت، می توان به اشکال گوناگون بهره کشی جنسی از زنان که به شکل ازدواج اجباری، تجاوز جنسی و ارائه خدمات جنسی به جهادیون صورت می گیرد، اشاره کرد. به طور کلی می توان گفت که هر روزه زنان به اشکال گوناگون آماج ابعاد جدیدی از اعمال خشونت توسط این جریان ها قرار می گیرند و این رویه همچنان ادامه دارد.

رفتارهای غیر انسانی جریان های بنیادگرا (سلفی، تکفیری، و...) در مواجه با زنان بر چند فرض گوناگون استوار است. از سویی پیروان این جریان ها زنان را نیروی مولد و موثر در چرخه اقتصادی نمی دانند از این رو دلیلی برای توسعه توانایی های فردی و اجتماعی آنها و یا ادامه تحصیل و حق برخورداری از آموزش نمی یابند. بر اساس این اندیشه وظیفه اساسی و اصلی زن اطاعت کامل از همسر و فراهم کردن رضایت او و فرزندآوری و پرورش فرزندان است. از سوی دیگر، بسیاری از رهبران و پیروان این جریان ها زنان را عاملین فتنه و فساد می دانند و از این رو با اعمال انواع محدودیت ها برای جلوگیری از حضور آنان در محیط های اجتماعی، تلاش می کنند از گسترش فساد و فحشا جلوگیری کنند تا از این طریق به فرامین اسلام به تعبیر خودشان عمل کرده باشند و بدین وسیله یک جامعه صد در صد اسلامی را بنیانگذاری نمایند. این در حالی است که در سوی دیگر به جای نگاه منفعل به زنان، عده ای از رهبران این گروه ها معتقدند زنان با مشارکت در این نوع فعالیت ها چه به شکل ارائه خدمات جنسی به جهادیون و چه به شکل مشارکت فعال در عملیات این گروه ها، به سعادت اخروی دست خواهند یافت.
در این مقاله ابتدا به شرح مختصری از نمونه های این گونه اقدامات گروه های بنیادگرا در نقض حقوق زنان می‌پردازیم، سپس به بررسی اسناد بین المللی و تحلیل این مساله در نظام بین الملل حقوق بشر از منظر حقوق بین الملل کیفری خواهیم پرداخت و در نهایت نقش مراجع بین المللی و اقدامات آنها برای مقابله با این اعمال را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
گفتمان تکفیر: تاریخچه این اندیشه
بنیادگرایی، یعنی بازگشت به بنیادهای مذهبی و نفی تاریخ جهان اسلام به مثابه تاریخ اسلام. «تکفیری‌« اصطلاحی است که برای اشاره به آن دسته از گروه‌های اسلامی که جمعی از مسلمانان را کافر می‌دانند به کار برده می شود. تکفیر که از واژه کفر مشتق شده است؛ به معنای نسبت دادن کفر و شرک به مسلمانی دیگران است. در ادبیات سیاسی، تکفیری ها اشاره به گروه های تندروی اسلامی دارد که بر اساس یک قرائت رادیکال از اسلام، عده ای از مسلمانان را که از آن قرائت فاصله گرفته اند؛ کافر می پندارند و برای خود حق مجازات این افراد را محفوظ می دانند و به خود اجازه می دهند علیه این افراد اعلام جنگ کنند. همچنن تکفیری ها معتقدند استفاده از خشونت و ترور برای برکناری رهبرانی که به گفته آنها بر اساس اسلام حقیقی حکومت نمی کنند، یک وظیفه اسلامی است. ایده‌ تکفیر فراوردۀ گفتمانی است که سه عنصر بنیادین دارد: «حاکمیت خدا»، «جاهلیت جهان و جهانی بودن اسلام» و «جهاد».
بر اساس گفتمان تکفیر، هر شخص، جامعه یا دولتی که از عمل به احکام شریعت سر باز زند، در عصر جاهلیت و به سنت پیشااسلام زندگی می کند و کافر قلمداد می‌شود و وظیفه مسلمانان این است که حکومت «جاهلی» را براندازند و حکومت اسلامی بنیاد نهند که قوای مجریه، مقننه و قضائیه‌ آن بر پایه‌ی اصل شورا، احکام شریعت را مو به مو اجرا کنند. از منظر جهانی و سازمان های بین المللی، بسیاری از این گروه ها به دلیل اعمال خشونت آمیز و غیر انسانی به عنوان گروه های تروریستی شناخته می شوند.
بررسی خشونت علیه زنان و دختران
در پی اقدامات خشونت بار این جریان ها، گروه های متفاوت اجتماعی قربانی این جنایات می شوند. افراد غیر نظامی یکی از قربانیان اصلی اقدامات تروریستی هستند. در این میان زنان یکی از گروه هایی هستند که حقوق انسانی آنها مکررا و به اشکال گوناگون نقض می شود. آنها قربانیان اصلی خشونت های جنسی و تجاوز اند. در این بخش به بررسی آمار موجود در ارتباط با این جنایات خواهیم پرداخت. ابتدا به بررسی پاره ای از موارد تجاوز به زنان در منازعات می پردازیم و در ادامه به بررسی موردی در بارۀ نقض حقوق زنان توسط جریان های تکفیری در رسانه ها خواهیم پرداخت.
الف: نگاهی کوتاه به آمار و بررسی موردی چند رخداد
در سال 1993، مرکز ثبت جنایات جنگی و نسل کشی زنیکا، چهل هزار مورد تجاوز به عنف در زمان جنگ را در بوسنی هزرگوین ثبت کرد.
در یکی از مطالعاتی که در سال 1999 در مورد زنان رواندا انجام شد، 39 درصد گزارش کردند که در جریان نسل کشی سال 1994 در روندا، به آنها تجاوز شده و 72 درصد اظهار داشتند که آنها افراد دیگری را می شناسند که مورد تجاوز قرار گرفته بودند.
به طور تقریبی تخمین زده شده است که23200 تا 45600 نفر از زنان آلبانی کوزوبیان داشته اند بین آگوست 1998 تا آگوست 1999در اوج جنگ با صربستان مورد تجاوز قرار گرفته اند.
در سال 2003، از یک نمونه تصادفی از 388 زن پناهنده لیبریا که در کمپ سیرالئون ساکن بودند 74 درصد اظهار داشتند که پیش از آوارگی از خانه های خود در لیبریا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته بودند و 55 درصد نیز اظهار داشتند که در طی این جابجایی مورد آزار و اذیت جنسی واقع شده اند.
در طی و به دنبال حمله شورشیان در سال 1998 در پایتخت برازاویل در جمهوری کنگو، از میان حدودا 2000 زن که به دلیل خشونت های جنسی، به دنبال درمان های پزشکی بودند؛ 10 درصد حامگی ناشی از تجاوز را گزارش نمودند. بر اساس تخمین مقامات رسمی سازمان ملل متحد، تعداد واقعی زنانی که در پی این موج از خشونت در برازاویل مورد تجاوز واقع شدند نزدیک به 5000 نفر بودند.
بر اساس نتایج یک پژوهش که در سال 2000 صورت گرفت، محققان نتیجه گیری کردند که 50000 تا 64000 زن آواره داخلی در منازعات مسلحانه طولانی در سیرالئون، قربانی آزارهای جنسی شده اند.
19 درصد از 1575 زن بوروندی در مطالعه ای که توسط صندوق جمعیت سازمان ملل صورت گرفت مورد تجاوز قرار گرفته بودند و 40 درصد از این جمعیت در مورد تجاوز به دیگران شنیده بودند و یا شاهد آن بوده اند.
از 410 زن کلمبیایی آواره در کارتاهنا (ناحیه ای واقع در اسپانیای جنوبی) که در سال 2003 مورد بررسی قرار گرفتند، 8 درصد بعضی از اشکال آزار جنسی قبل از جابه جایی و 11 درصد آزارهای جنسی در طی جا به جایی را گزارش کردند.
سازمان پزشکان بدون مرز بین اکتبر 2004 و فوریه 2005، پانصد قربانی تجاوز در دارفور در سودان را درمان کردند. از آن زمان، موارد تجاوز ادامه یافته است و این سازمان معتقد است تعداد زنانی که به آنها تجاوز شده است، بسیار بیشتر از زنانی است که مورد درمان پزشکی برای تجاوز قرار گرفتند[1].
ب: بررسی موردی نقض حقوق زنان توسط چند گروه تروریستی
طالبان
یکی از شناخته شده ترین گروه های بنیادگرا که به عنوان یک گروه تروریستی نیز شناسایی شده اند، گروه طالبان در افغانستان بوده است که حضور زنان را در محیط های عمومی منع کرده و انواع اقدامات جنایات بار و اعمال خشونت آمیز را در طی دوران حکومت خود بر زنان روا داشتند. طالبان با تکیه بر این تفکر که وظیفه زن صرفا نگهداری از فرزندانش است، کلیه حقوق سیاسی – اجتماعی زنان را سلب کردند و با ممنوعیت اشتغال زنان مشکلات بی شماری برای نظام اداری افغانستان ایجاد کردند. بر اساس برداشت غلط این گروه از اسلام، معلمان و اساتید زن حق کار و آموزش نداشتند و دختران از حضور در کلاس های درسی منع می شدند. در افغانستان نه تنها زنان در معرض کشتار، آدم ربایی و اسارت به دست گروه های طالبان بودند بلکه به عنوان غنائم جنگی استفاده می شدند[2].
طالبان در پاکستان
ملاله یوسفزی یا گل مکئی متولد سال 1997 در ولسوالی سوات پاکستان، دختر چهارده ساله ای است که دردفاع از حق آموزش توسط طالبان مورد هدف گلوله قرار گرفت، او فعال حقوق بشر و حقوق کودکان و عضو کمپین تحصیل دختران در پاکستان است. این دختر پاکستانی، روز سه شنبه 19 اکتبر 2012 در منطقه موسوم به سیدوی شریف، در مرکز ولسوالی سوات هنگام بازگشت از مکتب در راه خانه هدف حمله مسلحانه قرار گرفت. ملالی از سال 2009 به این سو همواره برای پیشرفت تعلیم و آموزش دختران تبلیغ کرده و جایزه های بین المللی را نیز به دست آورده است. طالبان پاکستان مسئولیت حمله به ملاله یوسفزی را بدوش گرفتند. احسان الله احسان که خود را سخنگوی طالبان معرفی می کند در تماس با رسانه ها مسولیت حمله مسلحانه به ملاله یوسفزی را بدوش گرفته بود گفت که وی را به خاطر داشتن افکار ضد طالبان مورد حمله قرار داده اند. سخنگوی طالبان اضافه نموده بود که افکار ملاله یوسفزی غیر اسلامی و بر ضد طالبان است. ملاله یوسفزی، با انتقاد از طالبان گفته بود "دختران در زمان تسلط طالبان می ترسیدند که به صورت شان اسید پاشیده شود یا توسط این شبه نظامیان دزیده شوند در آن زمان که طالبان بر منطقه سوات پاکستان، تسلط داشتند دختران بدون پوشیدن یوینفورم با لباس معمولی و به صورت پنهانی به مدرسه می رفتند در حالی که کتابهایشان را در زیر شال های شان پنهان می کردند. سخنگوی طالبان بنام سراج الدین احمد، توضیح داد که طالبان سه بار به صورت جدی به یوسفزی و خانواده او هشدار داده است که اگر از فعالیت های ضد طالبان و تبلیغ فرهنگ غربی در سوات دست برندارد او را خواهند کشت. ملاله یوسف زی بیشتر از هرچیز برای حق تحصیل و مدرسه رفتن دختران دره سوات تلاش می کرد. طالبان رفتن دختران به مدرسه و خارج شدن آنها از منزل را حرام می دانند و معتقدند حتی اگر لازم است زنان از خانه خارج شوند حتما باید یکی ازمحارم آنها همراهشان باشد.
نیروهای «دولت اسلامی عراق و شام»(داعش )
داعش، یک جریان سلفی سنی است که در سال ۲۰۰۴ و تحت عنوان «القاعده عراق» و به دست «ابومصعب زرقاوی» شکل گرفت. هدف این گروه ایجاد یک امارت اسلامی است که محدوده آن شامل بخش‌هایی از عراق و قسمت‌هایی از سوریه می‌شود. رابطه این گروه با القاعده طی سال‌های گذشته، دستخوش تغییراتی شده است.
فرماندهان گروه تروریستی داعش بعد از حمله به عراق و تصرف چند شهر، جدول هایی زمان بندی شده برای انجام جهاد نکاح بین اعضای خود منتشر کرده اند. خبرگزاری «نون» عراق، در این زمینه سندی را که در یکی از مخفیگاه های داعش به وسیله نیروهای امنیتی عراق پیدا شده است، منتشر کرد. این سند تصویری نشان می دهد که بدعت جهاد نکاح با حساسیت و زمانبندی ویژه ای از سوی عناصر این گروه تروریستی دنبال می شود و نام افرادی که قرار است این نوع جهاد تکفیری را انجام دهند، با ساعت دقیق آن ثبت شده است .این جدول نام هایی را از گردان تروریستی موسوم به الفاروق برای نکاح با زنانی که «زنان مجاهد نکاح» نامیده شده اند، در خود جای داده است .با این وجود، تروریست های داعش تنها به جهاد نکاح اکتفا نکرده اند. پیش از این، چهار عنصر گروه تروریستی داعش در دو حادثه جداگانه در تلاش برای هتک حرمت به دو زن موصلی پیش از هر اقدامی توسط طرف مقابل به هلاکت رسیدند. منابع خبری پیشتر از اقدام به هتک حرمت 14 زن موصلی توسط عناصر گروه تروریستی داعش خبر داده بودند. گزارش های دیگری نیز از اجبار زنان این شهر به جهاد نکاح با تروریست های داعش انتشار یافته بود.[3]. خبری دیگر حاکی از آن است که نیروهای «داعش» پس از اشغال موصل به چهار زن تجاوز کردند. قربانیان پس از این حادثه خودکشی کردند.
به نقل از مهر، گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش در نهمین روز اشغال موصل، دومین شهر بزرگ عراق با انتشار بیانیه ای از ساکنان این شهر خواست که دختران خود را به منظور جهاد نکاح تسلیم داعش کنند. در این بیانیه آمده است که هر کس از این فرمان سرپیچی کند، طبق قوانین این گروه مجازات خواهد شد. خبری دیگر حاکی از آن است که شبه‌ نظامیان داعش همزمان با مبارزه با ارتش عراق در استان بیجی منزل به منزل رفته و درباره تعداد زنان مجرد و متاهل سوال می‌پرسند[4].
بوکو حرام
گروه بوکوحرام در سال ۲۰۰۲ میلادی توسط محمدیوسف که سلفی بود و حتی کروی بودن زمین را نیز زیر سوال برده است، در نیجریه پایه گذاری شده و از سال ۲۰۰۹ تاکنون بیش از صدها هزار نفر را در حملات تروریستی کشته است. نام این گروه "بوکوحرام" به معنی تحصیل غربی حرام یا کتاب خوانی حرام است" می‌باشد. چنانچه از نام و عنوان این گروه بر می آید، آنها مخالف تحصیلات و درس خواندن هستند، بویژه زمانی که مساله درس خواندن زنان مطرح شود، مسلما این"حرام" تشدید خواهد یافت.
بوکو حرام بیش از 250 دانش آموز دبیرستان را در 14 آوریل از یک روستای دورافتاده در شمال شرقی نیجریه ربود و تهدید کرد که آنها را به عنوان برده خواهد فروخت[5]. گروه تروریستی بوکوحرام خواهان تشکیل حکومت اسلامی در نیجریه است. ابوبکر شیکاو، رهبر این گروه پس از ربودن دختران دانش آموز از مدرسه شبانه روزی در یک پیام ویدیویی ظاهر شده و با پذیرش مسئولیت این حمله، اعلام کرد که این دختران را به عنوان برده معامله خواهد کرد و یا به زور به ازدواج مردان درخواهد آورد. وی همچنین در این ویدئو گفته است که خودش نیز با دو تن از این دختران، یکی ۹ ساله و دیگری ۱۲ ساله ازدواج خواهد کرد. بر اساس برخی گزارشات تصدیق نشده، این دختران با قیمتی حدود ۱۲ دلار در کشورهای همسایه فروخته می‌شوند.
همچنین، دیده بان حقوق بشر در سال 2003 گزارشی در 17 صفحه از وضعیت دختران جوان و زنان در عراق و خطر تجاوز جنسی به آنها تهیه و منتشر کرد. دختران را در عراق می‌دزدیدند و به خانه‌های امن منتقل می‌کردند و پس از تجاوز به آن‌ها، آن‌ها را به بردگی جنسی می‌فروختند. مأموران انتظامی هم در این ماجراها دخیل بودند. این در حالی است که زنان عراقی اگر مورد تجاوز جنسی قرار بگیرند، معمولاً به حکم عرف و به دلایل مذهبی و خانوادگی سکوت می‌کنند. به این جهت تاکنون در طی جنگ‌هایی که در این کشور اتفاق افتاده، آمار قابل اتکایی از قربانیان تجاوز جنسی در دست نیست.
بررسی اسناد بین المللی
اسناد بین المللی در زمینه خشونت علیه زنان
در سطح بین الملل اسناد متعددی در زمینه زنان و موضوعات مرتبط با آنها و متناسب با چالش های موجود به تصویب رسیده است. همچنین جنبش های متعددی در سراسر دنیا برای حمایت از زنان در مخاصمات مسلحانه و نزاع ها نیز شکل گرفته که تمرکز اصلی آنها بر مساله آزار و اذیت جنسی زنان و تجاوز است. بطور کلی به نظر می رسد از دو منظر می توان به بررسی و تحلیل این مساله پرداخت: 1- افراطی گری و خشونت از منظر حقوق بشر نسبت به زنان 2- افراطی گری و خشونت از منظر حقوق بشردوستانه نسبت به زنان. بر این اساس، برخی از مهم ترین اسناد بین المللی که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به مساله خشونت علیه زنان پرداخته‌اند، عبارتند از: اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون رضایت در ازدواج، حداقل سن ازدواج و ثبت ازدواج، کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، نظریه تفسیری شماره ۱۹ کمیته محوکلیه اشکال تبعیض علیه زنان، پروتکل اختیاری کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، اعلامیه حمایت از زنان و کودکان در وضعیت اضطراری و مخاصمه مسلحانه، پروتکل کنوانسیون علیه جرایم سازمان یافته در مورد قاچاق زنان و کودکان، اصول راهنما در مورد حقوق بشر و قاچاق انسان، کنوانسیون مقابله با قاچاق انسان و استثمار از طریق فحشای دیگران، اعلامیه محو خشونت علیه زنان، کنوانسیون ژنو در مورد حمایت از قربانیان در زمان جنگ، پروتکل الحاقی به کنوانسیون های ژنو در رابطه با حمایت از قربانیان در مخاصمات غیر بین المللی. علاوه براسناد بین المللی مذکور، در سطح منطقه ای نیز اسنادی مرتبط با موضوع خشونت علیه زنان به تصویب رسیده است که کنوانسیون شورای اروپا در مورد پیشگیری و مقابله با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی (۲۰۱۰) و کنوانسیون آمریکایی پیشگیری، مجازات و محو خشونت علیه زنان مهم ترین آنها هستند.
افراطی گری و خشونت از منظر حقوق بشر نسبت به زنان
در این قسمت به تحلیل اعمال خشونت آمیز جریان های تکفیری و تندرو، از منظر حقوق بشر می پردازیم و مباحثی همچون جهاد النکاح و حق ازدواج آزادانه، حق تحصیل و دسترسی به اطلاعات، حق اشتغال، آزادی رفت و آمد و مساله شکنجه را در اسناد حقوق بشری مورد بررسی قرار می دهیم.
یکی از مراجعی که در سطح بین الملل، در جهت رسیدگی به این اقدامات جنایت بار و تروریستی می توان به آنها اشاره کرد شورای امنیت به عنوان یکی از ارکان سازمان ملل و دیگری دیوان بین المللی کیفری است. سازمان ملل قطعنامه های متعددی در جلوگیری از نقض حقوق زنان به تصویب رسانده است که در این میان می توان به قطعنامه شماره ۱۳۲۵ شورای امنیت اشاره کرد.
قطعنامه شماره 1325 شورای امنیت: قطعنامه 1325 در نشست 4213 - مورخ 31 اکتبر سال 2000 شورای امنيت صادر گرديده است. محور قطعنامه مذکور زنان، صلح و امنیت و تعهد به فعال کردن مشارکت زنان در تمام مراحل ایجاد صلح، حفظ صلح، و پیشگیری از درگیری است. شورای امنیت برای تصویب این قطعنامه از قطعنامه های 1261(1999)، 1265(1999)، 1269(2000)، 1314(2000) استفاده کرده است. مفاد قطعنامه 1325 شورا درارتباط با اتخاذ نگاه جنسیتی است که نیاز های ویژه دختران در بازگشت به وطن و اسکان مجدد، توانبخشی، استقرار مجدد و بازسازی پس ازجنگ را شامل می شود . این اولین سند رسمی و قانونی شورای امنیت سازمان ملل متحد است که تاکید می نماید طرفین یک درگیری می بایست به حقوق زنان احترام بگذارند و حمایت از مشارکت آنها در مذاکرات صلح و بازسازی پس از جنگ را یک نیاز می شناسد. این قطعنامه توسط دهها سازمان فعال زنان و صندوق توسعه برای زنان سازمان ملل متحد و... به اتفاق آرا مورد تائید قرار گرفت. همچنین در قطعنامه 1325 از همه طرف ها خواسته شده به اتخاذ اقدامات ویژه برای محافظت از زنان و دختران در مقابل خشونت مبتنی بر جنسیت به خصوص تجاوز جنسی و دیگر سوء استفاده های جنسی در درگیری های مسلحانه بپردازند. شورای امنیت سازمان ملل متحد سعی کرده در مصوبات بعدی خود قطعنامه 1325 را یادآوری نماید، از جمله دهمین سالگرد این قطعنامه را در سال 2010 برگزار نمود. در خلال بزرگداشت دهمین سال تصویب قطعنامه یاد شده اعلام شد که باید گفتگوهای باز و فعالی در خصوص موضوع قطعنامه انجام شود. از همین رو در مقدمه قطعنامه دهمین سالگرد اعلام شد که طی 29 روز گفتگوی باز و فعال، بیشتر از 1500 نفر از رهبران زنان محلی در سراسر جهان به ابراز نظرات خود در مورد این موضوع با هدف سرعت بخشیدن به اجرای قطعنامه پرداختند. تاکنون یک سری نشست های فوق العاده برای فعال کردن گفتگوی مستقیم بین سازمان ایجاد صلح زنان و رهبران جامعه زنان و نمایندگیهای ارشد سازمان ملل متحد در سطح ملی کشورها طراحی شده است. هدف این است که از دیدگاه های زنان در بهبود اجرای قطعنامه 1325 استفاده شود. هماهنگی بین سازمانی برای اجرای قطعنامه 1325به منظور حصول اطمینان از همکاری و هماهنگی در کلیت سیستم ملل متحد، شبکه سازمانی بین زنان تاسیس شده است که توسط مشاور ویژه در مورد مسائل جنسیتی اداره می شود. بنا بر آمار سازمان ملل متحد، هر سال ۱۵۰ میلیون زن در جهان و ۷۰ میلیون مرد و نوجوان در جنگ‌های منطقه‌ای مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. در قطعنامه شماره ۱۳۲۵ سازمان ملل که در سال ۲۰۰۰ تصویب شد، بر ضرورت رعایت حقوق زنان در جنگ‌ها و بحران‌های منطقه‌ای تأکید شده است. در بند 10 این قطعنامه از دولت ها دعوت شده است که: «اقدامات خاصی را برای حمایت از دختران و زنان در برابر خشونت های مبتنی بر جنسیت به ویژه تجاوز به عنف و سایر اشکال سوء استفاده جنسی در وضعیت مخاصمات مسلحانه اتخاذ کنند».
حق ازدواج آزادانه
بر اساس اسناد بین المللی حقوق بشر، زن و مرد از حقوق یکسانی برای ازدواج و تشکیل خانواده برخوردار هستند و استفاده از زور و اجبار در این امر مخالف موازین حقوق بشر است. بر همین اساس، بند ۲ از ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر داشته است: «ازدواج باید با آزادی و رضایت کامل مرد و زن انجام گیرد».[6] به علاوه در ماده 10 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز این مساله مورد تصریح قرار گرفته که ازدواج باید با رضایت آزادانه طرفین که قصد آن را دارند، واقع شود.
همچنین، بر اساس ماده شانزدهم کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، زنان از حقوق برابر در امر ازدواج برخوردار هستند و دول عضو متعهد به فراهم کردن شرایط لازم برای استیفای این حقوق هستند. این ماده بیان می دارد:
«دول عضو به منظور رفع تبعیض از زنان در کلیه امور مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی کلیه اقدامات مقتضی به عمل خواهند آورد و به ویژه بر اساس تساوی مردان و زنان موراد ذیل را تضمین خواهند کرد:
الف: حق یکسان برای ورود به ازدواج، ب: حق یکسان در انتخاب آزادانه همسر و صورت گرفتن ازدواج تنها با رضایت کامل و آزدانه دو طرف ازدواج»[7].
بر این اساس، جهاد النکاح که بر اساس آن زنان با اعمال زور و بدون رضایت به عقد مردی در می آیند ناقض حق آنها برای ازدواج آزادانه و از این جهت ناقض حقوق بشر است.
حق تحصیل و دسترسی به اطلاعات
حق تحصیل برای تمامی افراد بدون تبعیض از حیث جنسیت، مذهب و یا نژاد، در اسناد بین المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. از جمله می توان به ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره کرد که در بند اول آن بیان داشته: « هرکس حق تحصیل دارد. تحصیل لااقل در مراحل ابتدایی و پایه باید رایگان باشد. تحصیلات ابتدایی باید اجباری باشد. آموزش‌های فنی و حرفه‌ای باید در دسترس عموم قرار گیرد و آموزش عالی باید برای همه و براساس شایستگی در دسترس باشد[8]». این ماده مقرر می دارد که آموزش باید در دسترس همه باشد و تمامی افراد فارغ از هرگونه تبعیض، از حق تحصیل برخوردارند. همچنین، بر اساس ماده ده کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، دول عضو متحد به فراهم نمودن زمینه آموزش برای زنان و دختران جوان و تضمین حقوق مساوی زنان با مردان در امر آموزش هستند و موظفند اقدامات مقتضی برای رفع هرگونه تبعیض را به عمل آورند. بر این اساس، بند (ه) این ماده مقرر می دارد: «دول عضو موظف به فراهم کردن امکانات مشابه جهت دستیابی به برنامه های مربوط به ادامه تحصیلات، از جمله برنامه های علمی سوادآموزی بزرگسالان با هدف کاهش هرچه سریع تر شکاف آموزشی موجود بین زنان و مردان هستند»[9]. حق بهره مندی تمام افراد از آموزش پرورش در سایر اسناد حقوق بشر، از جمله ماده 13 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز شناسایی شده است.
آزادی رفت و آمد
زنان همچون تمامی گروه های اجتماعی از حق آزادی رفت و آمد برخوردار هستند و محروم کردن آنان از این حق بر خلاف موازین بین المللی حقوق بشر است. این حق در اسناد بین المللی حقوق بشر از جمله میثاق حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، و ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر، به رسیمت شناخته شده است. بند 1 این ماده اشعار می دارد: « هرکس حق دارد در محدوده مرزهای هر کشور آزادانه رفت و آمد و اقامت کند.» بر این اساس، اقدامات گروه های تندرو در محدود کردن آزادی رفت و آمد زنان در قلمرو تحت سلطه آنان، از موارد نقض موازین حقوق بشر شمرده می شود.
حق اشتغال
بر اساس بند 1 ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هرکس حق کارکردن، انتخاب آزادانه شغل، برخورداری از شرایط منصفانه و رضایت‌بخش برای کار و برخورداری از حمایت دولت در برابر بیکاری را دارد. در همین راستا ماده 11 کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان بیان می دارد: دولتهاي‌ عضو بايد اقدامات‌ مقتضي‌ را براي‌ رفع‌ تبعيض‌ عليه‌ زنان‌ در زمينه‌ اشتغال‌ انجام‌ دهند و اطمينان‌ دهند كه‌ بر مبناي‌ تساوي‌ مردان‌ و زنان‌، حقوق‌ يكسان‌ مخصوصاً در موارد زير براي‌ زنان‌ رعايت‌ مي‌شود: - الف‌: حق‌ كار(اشتغال‌) به‌ عنوان‌ يك‌ حق‌ لاينفك‌ حقوق‌ انساني‌ - ب‌: حق‌ امكانات‌ شغلي‌ يكسان‌، از جمله‌ اجراي‌ ضوابط‌ يكسان‌ در مورد انتخاب‌ شغل‌ - ج‌: حق‌ انتخاب‌ آزادانه‌ حرفه‌ و شغل‌، حق‌ ارتقاي‌ مقام‌، برخورداري‌ از امنيت‌ شغلي‌ و تمام‌ امتيازات‌ و شرايط‌ خدمتي‌ و حق‌ استفاده‌ از دوره‌هاي‌ آموزشي‌ حرفه‌اي‌ و بازآموزي‌ از جمله‌ كارآموزي‌ و شركت‌ در دوره‌هاي‌ آموزشي‌ و شركت‌ در دوره‌هاي‌ آموزشي‌ پيشرفته‌ و آموزشي‌ مرحله‌اي‌. - د: حق‌ دريافت‌ مزد مساوي‌، استفاده‌ از مزايا و برخورداري‌ از رفتار مساوي‌ در مشاغل‌ و كارهايي‌ كه‌ ارزش‌ يكسان‌ دارند همچنين‌ رفتار مساوي‌ در ارزيابي‌ كيفيت‌ كار.
همچنین در ماده 6 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اين‌ ميثاق‌ حق‌ كاركردن‌ ‌ شامل‌ حق‌ هر كس‌ است‌ به‌ اينكه‌ فرصت‌ يابد بوسيله‌ و كاري‌ كه‌ آزادانه‌ انتخاب‌ يا قبول‌ مي‌نمايد معاش‌ خود را تأمين‌ كند ـ به‌ رسميت‌ مي‌شناسند.
افراطی گری و خشونت از منظر حقوق بشردوستانه نسبت به زنان
حقوق بین الملل بشر دوستانه به مجموعه اصول و قواعدی اطلاق می شود که متکفل محدود کردن بهره گیری از زور و خشونت در مخاصمات مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی است. این اصول و قواعد از یک سو افراد غیر نظامی و همچنین نظامیانی را که درگیر جنگ در میدان نبرد نیستند، مورد حمایت قرار داده و از سوی دیگر محدودیت هایی را در بهره گیری از روش ها و سلاح ها در میدان جنگ مقرر می دارد. حمایت از بیماران و زخمیان در جنگ، سرنشینان و نیروهای کشتی های حادثه دیده بر روی دریا، اسیران جنگی، قربانیان جنگ ها و مخاصمات بین المللی و غیر بین المللی و حتی اموال فرهنگی از جمله موضوعاتی است که حقوق بشر دوستانه بین المللی معاصر به آن می پردازد[10].

کنوانسیون های چهارگانه ژنو: یکی از منابع در قلمرو حقوق بشردوستانه کنوانسیون های چهارگانه ژنو (1949) و پروتکل های الحاقی آن (1977) است. کنوانسیون چهارم ژنو به طور مشخص حمایت از غیر نظامیان را در دستور کار خود قرار داده است. این عهدنامه مشتمل بر 159 ماده است که انواع حمایت های حقوقی از غیر نظامیان را محور کار خود قرار داده است و به شرح و بسط مصونیت غیر نظامیان از هرگونه تعرض در جنگ پرداخته است. بر اساس ماده 32 این عهدنامه هرگونه آزار و اذیت جسمی و شکنجه ممنوع شده است. مقررات این کنوانسون ها در صورت بروز جنگ رسمی و یا هر گونه مخاصمه مسلحانه که بین دو یا چند دولت متعاهد روی دهد، به موقع اجرا گذارده خواهد شد. بطور کلی می توان گفت در اسناد بین المللی خشونت جنسی و تجاوز به عنوان هتک حرمت نسبت به شرافت شخص قلمداد می شود و تجاوز به شان و منزلت افراد تلقی می شود.
ماده 27 کنوانسیون چهارم ژنو به اعمال قانون در مورد آزار جنسی و تجاوز به زنان پرداخته است و در این ماده به صراحت از رنان در مقابل تجاوز و آزار جنسی و فحشای اجباری حمایت نموده است. این ماده اعلام می دارد: اشخاص مورد حمایت در هر مورد محق به احترام به خود، شرافت و حقوق خانوادگی می باشند. در هر زمان با آنان به انسانیت رفتار خواهد شد و از جمله در مقابل هرگونه عمل خشونت آمیز یا تهدید حمایت خواهند شد. زنان مخصوصا در مقابل هرگونه تخطی به شرافت از جمله تجاوز به عنف، اجبار به فحشا و هرگونه هتک ناموس حمایت خواهند شد.
همچنین در بند اول از ماده 76 پروتکل اول و قسمت (ه) بند (2) ماده 4 پروتکل دوم صریحا تجاوز به عنف و فحشای اجباری و هرگونه هتک ناموس را ممنوع کرده است.
جرایم علیه بشریت در منشور نورنبرگ: یکی از جرایمی که در حقوق بین الملل کیفری مورد رسیدگی قرار می گیرد جنایت علیه بشریت است. جنایات علیه بشریت جنایاتی است که به علت شدت قساوت، وجدان جامعه جهانی بر اثر وقوع آن جریحه دار می شود. از جمله جنایات علیه بشریت می توان قتل، به بردگی گرفتن، ریشه کن کردن، محبوس کردن، شکنجه، خشونت های جنسی، ناپدید کردن اجباری اشخاص، را نام برد. اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایات علیه بشریت در بند 3 ماده6 منشور نورنبرگ بود که مواردی از جمله قتل عمدی؛ ریشه کن کردن، به بردگی گرفتن، تبعید، یا هر عمل غیرانسانی دیگر که علیه مردم غیرنظامی قبل از جنگ یا درحین جنگ ارتکاب یافته باشد و یا تعقیب و آزار افراد به دلایل سیاسی، نژادی یا مذهبی در اجرا یا در ارتباط با یکی از جرایم مشمول صلاحیت دادگاه در بر می گرفت.
البته در سال 1945 در قانون شماره 10، شورای کنترل یک سری موارد را به جنایات علیه بشریت اضافه کرد. حبس، هتک ناموس، به بردگی گرفتن به عنف، شکنجه به دلایل سیاسی نژادی ومذهبی از جمله این موارد است که نظر می رسد با وجود عبارت هر عمل غیرانسانی دیگر در منشور نورنبرگ، می توان این موارد را نیز مشمول همین عنوان دانست و تصریح به این موارد نشان از اهمیت موضوع دارد.
همچنین طبق ماده 7 دیوان بین المللی کیفری تجاوز جنسی، بردگی جنسی، فاحشگی اجباری، حاملگی اجباری، عقیم کردن اجباری و هر نوع خشونت جنسی مشابه با آنها؛ از مصادیق جنایت علیه بشریت شناسایی شده اند. جز (ز) بند اول ماده 7 اساسنامه دیوان بین‏المللی کیفری با دسته‏بندی‏ جنایات خشونت جنسی،گام مهمی در تبیین و توضیح اشکال مختلف خشونت جنسی برداشته است.
جرايم ضد بشري در اساسنامه دادگاه جزايي بين المللي يوگسلاوي و رواندا: بر اثر جرايمي كه از سوي صرب ها عليه مسلمانان بوسني و هرزگوين در سرزمين يوگسلاوي سابق رخ داد مانند: نسل كشي، كشتار جمعي، تجاوز جنسي و امثال آن، شوراي امنيت سازمان ملل بر اساس فصل هفتم منشور اين سازمان مداخله نمود و دادگاهي را به نام «دادگاه بين المللي براي محاكمه افراد مسئول نقض شديد حقوق بشر دوستانه در سرزمين يوگسلاوي سابق بين سال هاي 1993 – 1991» تأسيس كرد. ماده 5 اساسنامه دادگاه مزبور از جرايم ضدبشري به عنوان يكي از جرايم مشمول صلاحيت اين دادگاه ياد كرد. ماده مزبور مقرر مي‌دارد كه:
اين دادگاه صلاحيت دارد كه افراد مرتكب جرايم ذيل، در خلال جنگ هاي مسلحانه را مورد پيگرد و محاكمه قرار دهد. چه اين جنگ ها جنبه داخلي داشته باشد يا بين المللي، مهم اين است كه اعمال مزبور عليه جمعيتي غير نظامي انجام شده باشد. فهرست جرايم ضد بشري در اساسنامه محكمه بين المللي يوگسلاوي چنين ذكر شده است: - الف) قتل عمد - ب) ریشه کن کردن - ج) به بردگی گرفتن - د) اخراج - ه‍‌) زندانی کردن - و) شکنجه - ز) تجاوز جنسی - ح) اذیت و آزار افراد بنا به دلایل سیاسی، نژادی و مذهبی - ط) سایر اعمال غیر انسانی
يكسال بعد (سال 1994) بر اثر فجايع و نسل كشي هايي كه در كشور آفريقايي رواندا رخ داد، شوراي امنيت، دادگاه بين المللي ديگري را براي محاكمه افراد نقض كننده حقوق بشر دوستانه در جنگ هاي داخلي رواندا تأسيس كرد. اين جنگ ها بين دو قبيله هوتوها و توتسي ها رخ داد و در خلال درگيري مزبور هوتوها برترین جنايات، مانند نسل كشي و تجاوز جنسي را در حق توتسي ها روا داشتند. از جمله جرايمي كه دادگاه رواندا مشمول صلاحيت رسيدگي خويش قرار داد، جرايم ضد بشري است.ماده 3 اساسنامه محكمه ياد شده به جرايم ضد بشري مي‌پردازد. لازم به ياد آوري است كه فهرست جرايم ياد شده در اين اساسنامه نسبت به اساسنامه محكمه بين المللي يوگسلاوي تغييري نكرده است و همان 9 مورد در اين اساسنامه هم عيناً ذكر گرديده است.
ماده 5 اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق تجاوز به عنف و ماده 3 اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری برای رواندا تجاوز به عنف، فحشای اجباری و سایر اشکال هتک ناموس را تحت عنوان جنایت علیه بشریت آورده اند.
فحشای اجباری
فحشای اجباری توسط تعدادی از اسناد حقوق بشردوستانه بین المللی منع شده است. برای نخستین بار، دیوان بین المللی کیفری فحشای اجباری را به عنوان یک جرم مستقل علیه بشریت به رسمیت شناخته است. بر اساس آن، تحقق عنصر مادی این جنایت مستلزم آن است که مرتکب، یک یا چند نفر را به انجام اعمال جنسی از طریق اعمال زور با تهدید به زور یا فشار مجبور کند. فحشای اجباری نوعا با تعریف بردگی در زمان درگیری مسلحانه مطابقت خواهد کرد. در این صورت، ایجاد فاحشه خانه های اجباری به منظور تقویت روحی سربازان است.
تجاوز جنسی
تجاوز جنسی شق (ز) بند اول ماده 7 اولین گزاره اساسنامه دیوان بین المللی کیفری است که به تجاوز جنسی به عنوان جنایت علیه بشریت می پردازد. این مقرره بر مبنای شق (ج) بند اول ماده 2 قانون شماره 10 شورای کنترل استوار است. هیچ تعریفی از جرم تجاوز جنسی در آغاز مذکرات مربوط به اساسنامه دیوان کیفری بین المللی وجود نداشت، تا اینکه سند عناصر جنایات برای نخستین بار تعریف خاصی از این رفتار بزهکارانه ارائه نمود. عنصر مادی این جرم شامکل تهاجم مرتکب به جسم قربانی است که باید منجر به دخول گردد[11]. بر این اساس، مردان و ز نان می توانند قربانی این جرم شوند. تعریف این جرم مستلزم استفاده از خشونت یا تهدید به خشونت و یا زور نیز می شود.
بارداری اجباری
مطابق تعریف شق (و) بند دوم ماده 7 اساسنامه دیوان بین المللی کیفری، بارداری اجباری به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده است و عنصر مادی آن، حبس غیرقانونی زنی است که اجبارا باردار شده است. برای تکمیل این جرم، کافی است مرتکب زن زندانی را محبوس نگاه دارد، هرچند آن زن توسط شخص دیگری باردار شده باشد[12].

نتیجه گیری
به نظر می رسد اولین گام برای مقابله با گسترش شکل گیری گروه های تکفیری و افراط گرا، بررسی دقیق و علمی عوامل و ریشه های شکل گیری آنها باشد. اینکه چگونه معضلات و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جوامع زمینه های شکل گیری این گروه های افراطی و پیوستن به آنها را فراهم می کند و چگونه گفتمان های غالب با زدن برچسب تروریست به گروه هایی از افراد، آنها را به سمت پیوستن به این جریان ها سوق می دهند. بطور نمونه در بسیاری از جوامع غربی، مسلمانان را به چشم تروریست می نگرند و جملگی آنها را پیرو اندیشه های رادیکال مذهبی می دانند. دوم بررسی درک نادرست رهبران این جریان ها و پیروان آنها از مذهب است که آنها را به سمت اینگونه اقدامات جنایت بار و غیرانسانی سوق می دهد. باید مبانی نظری این اندیشه ها را شناخت و مورد تحلیل و نقد قرار داد. به نظر می رسد علمای مذهبی در این حوزه می توانند نقش تاثیرگذار و مؤثری را ایفا کنند. از سوی دیگر عدم وجود ضمانت قوی و کارآمد اجرایی در سطح بین الملل عامل دیگری است که منجر به گسترش مداوم این جریان ها شده و مجازاتی را پیش روی عاملان این جنایات قرار نمی دهد.
خشونت جنسی علیه زنان و کودکان واقعیت تلخی است که در طول تاریخ مکررا شاهد اعمال آن بوده ایم که موجب تخریب غرور و شرافت افراد و ورود انواع آسیب های جسمی و روانی به قربانیان آن می شود. به نظر می رسد دولت ها و محاکم بین المللی کیفری باید سازوکاری جهت فشار به عاملین این جنایات و مجازات آنها در نظر گیرند که هزینه اینگونه اقدامات را بالا ببرد و از ابزارها و فشارهای بین المللی برای تعقیب و محاکمه این مرتکبین استفاده شود. از سوی دیگر در موارد بسیاری می بینیم که دولت در یک کشور توانایی مقابله با این جریان ها را ندارد و نیازمند حمایت های بین المللی است. بنابراین در سطح بین الملل نیازمند اقدامات مقتضی جهت پیشگیری، مقابله و رفع آثار سوء که گربانگیر قربانیان این حوادث می شود، هستیم. یکی از این اقدامات را می توان قانونگذاری در هر کشور و در نظام بین الملل برای مقابله جدی با این اقدامات در نظر گرفت. با وجود این که سالیانه زنان بسیاری قربانی انواع تجاوز و آزارهای جنسی در مخاصمات مسلحانه و نزاع های داخلی می شوند؛ ما شاهد این مساله هستیم که هیچ کنوانسیون و یا قطعنامه ای به طور مشخص به این مساله اختصاص داده نشده و به بررسی ابعاد مختلف این فاجعه نپرداخته است.
همچنین آمار نشان می دهد در اغلب موارد زنان قربانیان اصلی خشونت های جنسی و تجاوز هستند که متأسفانه مورد حمایت دولت متبوع خود قرار نمی گیرند و در قوانین داخلی آنها آزارهای جنسی به دیده اغماض نگریسته می شود و قربانیان این حوادث تحت حمایت های حقوقی قرار نمی گیرند. در این موارد ابتدا باید به زنان آموزش های لازم داده شود که از مطرح کردن خشونتی که بر آنها رفته ابایی نداشته باشند و ملاحظات مذهبی و یا فرهنگی را مانعی برای برخورداری از انواع حمایت های پزشکی، اجتماعی و حقوقی نپندارند. همچنین دولت ها باید موظف باشند که مقررات جامع و کاملی برای منع خشونت های جنسی در قوانین خود تعریف نموده و مجازاتهای آن را به طور مشخص، تعیین کنند. همچنین دولت ها موظف هستند با ارائه خدمات پزشکی و روانی، زمینه بازگشت این افراد را به زندگی اجتماعی فراهم آورند. در این موارد با تقویت سازمان های بین المللی و نهادهای خصوصی و انجمن های دفاع از حقوق زنان می توان بسیاری از آنها تحت پوشش های حمایتی قرار داد. در پایان می توان اظهار داشت که تا ارادۀ قوی در سطح داخلی و بین المللی برای مقابله با این اقدامات وجود نداشته باشد ما شاهد ادامه این گونه اعمال خشونت های غیرانسانی علیه زنان خواهیم بود.
منابع:
الف- فارسی:
1- اجتهادی، امیر مسعود، عملکرد طالبان: نقض فاحش و همه جانبه حقوق بشر، گزارش های دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، شماره 120، مهر و آبان 1377. 2- خلجی، مهدی، 3- فیرحی، داوود، بنیادگرایی و مدرنیته، بازتاب اندیشه، شماره 63، 1384. 4- فیرحی، داوود، ظهیری، صمد، تروریسم: تعریف، تاریخچه و رهیافت های موجود در تحلیل پدیده تروریسم، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 38، شماره 3، پاییز 1387. 5- فیرحی، داوود، ترور و عملیات شهادت طلبانه در مذهب شیعه، شیعه شناسی، شماره 6، تابستان 1383. 6- خاک، روناک، جرم انگاری خشونت جنسی در حقوق بین الملل کیفری، مجله حقوقی بین المللی، نشریه مرکز امور حقوقی بین المللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری، سال بیست و پنجم، شماره 39، 1387. 7- خبرگزاری ایرنا، کد خبر (4073490)81202609، خرداد 93. 8- ایسنا، کد خبر 195355، تیر 93. 9- ایرنا، کد خبر 81167199(4020143)، اردیبهشت 93. 10- عدالت بین الملل، ص 2، کد خبر 60، شهریور 91. 11- کار، مهرانگیز، رفع تبعیض از زنان، مقایسه کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با قوانین داخلی ایران، قطره، 1379. 12- ورله، گرهارد، مترجم: وکیل، امیر ساعد، جنایت علیه بشریت در حقوق بین الملل معاصر، مجله حقوقی بین المللی، سال بیست و پنجم، شماره 39، 1387.

ب- انگلیسی:
1. Ward, Jeanne, Marsh, Mendy, Sexual Violence Against Women and Girls in War and Its Aftermath: Realities, Responses, and Required Resources, UNFPA, European Commission, 2006. 2. Universal Declaration of Human Rights 3. International Covenant on Civil and Political Rights 4. Declaration on the Elimination of Violence against Women 5. Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women 6. Committee for the Elimination of Discrimination against Women (CEDAW), General recommendation No. 19 7. Optional Protocol to the Convention on the Elimination of Discrimination against Women 8. Declaration on the Protection of Women and Children in Emergency and Armed Conflict 9. Convention for the Suppression of the Traffic in Persons and of the Exploitation of the Prostitution of Others 10. Geneva Convention relative to the Protection of Civilian Persons in Time of War
پانوشت ها:
[1]. Ward, Jeanne, Marsh, Mendy, Sexual Violence Against Women and Girls in War and Its Aftermath: Realities, Responses, and Required Resources,UNFPA, European Commission, 2006.
[2]. اجتهادی، امیر مسعود، عملکرد طالبان: نقض فاحش و همه جانبه حقوق بشر، گزارش های دفتر مطالعات سیاسی و بین المللیشماره 120، ص 6، مهر و آبان 1377.
[3]. خبرگزاری ایرنا، کد خبر (4073490)81202609، خرداد 93
[4]. ایسنا، کد خبر 195355، تیر 93
[5]. ایرنا، کد خبر 81167199(4020143)، اردیبهشت 93
[6]. Article 16, Universal Declaration of Human Rights
[7] .Article 16, Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women
[8] . Article 26, Universal Declaration of Human Rights
[9] . کار، مهرانگیز، رفع تبعیض از زنان، ص 219.
[10]. عدالت بین الملل، ص 2، کد خبر 60، شهریور 91.
[11] . ورله، گرهارد، مترجم: وکیل، امیرساعد، جنایت علیه بشریت در حقوق بین الملل معاصر، ص 85.
[12] . همان، ص 87.