«واخان» : جزیره آرامی در میان بحر خشونت و جنگ

گزارش «ادوارد وانگ E. Wong»

خبرنگار «نیویارک تایمز N. Y. Times» از «بوزی گنبد»

گزارشگر به پارسی

صدیق رهپو طرزی

آن گاهی که موتر لاری کوچک مان به سوی دهکده های دور دست در شمال شرق «افغانستان» می خزید، همراهان ما به «زرمینه نظری»، پرستار بیست و شش ساله گفتند که دیگر نیازی به چادری ندارد. آنان به او یادآور شدند،٫٫این جا دیگر آزادی است،،.

او چادری آسمانی رنگش را از سر به پایان لغزاند و آن را در چوکی عقبی موتر گذاشت.

دستور و قاعده هایی که در بخش های دیگر این کشور رایج است، در دهلیز «واخان»، توته زمینی که به انگشت شصت می ماند و سراپایش را یخبندان پوشیده است، رنگ می بازند. این توته زمین انگشت گونه، درمیان کشورهای «تاجیکستان»، «پاکستان» و «چین» فشرده شده است. این جا، از بخش های دیگر کشور به وسیله کوه های یخ زده «هندوکش» بریده شده است.

از هنگام هجوم «شوروی» نا جنگ های داخلی و  اشغال «طالبان»، تا حضور گروه های مخالف «طالبان»، این دهلیز «واخان» به صورت عموم از جار و جنجال، به امان باقی مانده است. در این جا، واژه جنگ که مزه تلخش را هر «افغان» چشیده است، چنان در دور دست ها قرار دارد، که به وزیدن باد داغ و سوزانی از منطقه حاره می ماند.  در این جا، هرگز رنگ «طالبان» دیده نشده و پای سربازان «امریکا» نیز به آن نرسیده است. در این جا، به دهستانیان یاد می دهند که چگونه از جانداران وحشی مراقبت و  نگهداری نمایند، نی این که آموزش های جنگی را فرا گیرند. در این جا، مذهب «اسماعیلی» که تفسیر معتدل و میانه روی از «اسلام» دارد، بر ذهن ها نفوذ دارد. «آقاخان»، رهبر روحانی این گروه، آدم ثروتمند و مردم دوستی است که در «پاریس» زنده گی می نماید.

در این جا، تعداد زیاد جهانگردان برای کوهنوردی دردو تابستان گذشته وارد شدند. کوهنوردان و جهانگردان گام در راهی که کشافانی مانند «مارکوپولو» و باستانشناسانی از رده «سر آورل شتاین» گذاشته اند، برمی دارند. امسال، کوهنوردان بریتانیایی و پولندی به قله هایی به بلندی شش هزار متر در این ساحه فراز آمدند. مردم که مدت های زیادی است از سوی «کابل» به دست فراموشی سپرده شده اند، از دست یابی به اولین نیاز های زنده گی محروم اند. اما، گروه های غیر حکومتی و خیریه حضور روشن تری را به دست آورده اند. آنان در این جا، با دل جمع کار می نمایند، زیرا در این جا از خشونت و کشت و کشتار و دهشت افگنی که بخش زیاد کشور را در چنگال شان می فشارند، خبری نیست. «گرگ مورتنسن»، کسی که در نوشتن کتاب «سه پیاله چای» دستی داشته است، توانست تا با یاری گروه غیر دولتی همکارش به نام «نهاد آسیای مرکزی» به تعداد یازده مکتب دراین دهلیز دور افتاده بسازد. در این جا «انجمن نگهداری جانداران وحشی» تلاش دارند تا رد  «پلنگ برفی» رادنبال نمایند و خبره های محلی را در این راستا، آموزش بدهند.

 «ملنگ دریا» یک رهنمای محلی است. او در سال ۲۰۰۹ع. کوهنوردان «فرانسه یی ـ افغان» را برای بالا شدن بر قله «نوشق» که دارای ۷۲۹۰ متر بلندی دارد، یاری رساند. او در این باره می گوید،٫٫ در این جا نی دهشت افگنی وجود دارد و نی جنگ. مردم در این سرزمین با آرامی زنده گی می نمایند،،

آن گونه که روشن است در این دهلیز که بیش از سه صد ک. م. درازی دارد، دوازده هزار نفر زنده کی می نمایند. در این دهلیز، دره های ژرف و سطح های مرتفع بلندی قرار دارند. دریای «پنج» آن را از دیگر بخش ها جدا می سازد. بخش زیاد آنان قوم محلی اند که «واخانی» نامیده می شوند. آنان به حیث پیروان مذهب «اسماعیلی» به برخی از قاعده های اساسی «اسلام» باور دارند. اما، آنان با روش دیگری آن ها را اجرا می نمایند. به  گونه نمونه، آنان روزه نمی گیرند. این کار، در جای های دیگر این کشور که «سنیان» محافظه کار، دارای اکثریت می باشند، شگفت انگیز می نماید. «جان ماک» کارشناس آسیای جنوبی در دانشگاه «کالیفرنیا» در «سانتا کروز» به این باور است، ٫٫ «اسماعلییان»، دارای دیدگاه میانه روی از اسلام اند.،، او ادامه می دهد،٫٫ «آقاخان» هوا خواه بردن اندیشه های عصری و مدرن در میان پیروانش می باشد،،

مردمان محلی «واخان» در جا جای از دهکده هایی در «افغانستان»، «تاجیکستان»، «پاکستان» و «چین» زنده گی می نمایند. این جا، به اساس موافقتانه یی میان «بریتانیا» و «روسیه» در سال ۱۸۹۵ع. به حیث منطقه حایل به «افغانستان» سپرده شد تا از بر خورد دو شاهنشاهی و امپراتوری جلوگیری صورت بگیرد. این دهلیز را می توان دور از دسترس دانست. این جا چنان از جریان دگرگونی ها به دور مانده است که در آن هنوز  هم تبادله جنس به جنس مال صورت می گیرد. در هنگام تابستان به تبادله گوسپند، غژ گاو و بز یگانه وسیله مالداری شان به سوداگران دوره گردی که سوار بر اسپ تکه و دیگر چیز های نایاب را به همراه می آورند، دست می زنند. برخی از این بیگانه گان بد می برند، زیرا اینان همان مال شان را با بهای بیش تری به جای های دیگر می فروشند. مردان این جا، به تربیه مواشی دست می زنند  و زنان به کشت گندم و جو می پردازند. زنان، چادری به سر نمی نمایند و تنها هنگامی که به کدام شهر مانند «اشکاشم»، ده دیگری در دهانه غربی دهلیز «واخان» که باشنده گانش «تاجیکان» و مذهب شان «ُسنی» است، بروند چادری می پوشند.

برخی از تاجران «واخانی» به صورت آزاد با استفاده از کوه  و کوتل های بلند، مرز میان «افغانستان» و «پاکستان» را عبور می کنند.

در نیمه شرقی، به سوی «چین»، این دهلیز به شکل حفره های ماه گونه، شکل می گیرد و هیچ شباهتی با سطح بلند «تبت» ندارد. این جا را پامیر کوچک می نامند. در این جا، صد خانواده قرغزی  به صورت کوچی در خیمه ها و خرگاه ها و یا یورت های ویژه خود شان، در بلندای نزدیک به چار هزار متر، زنده گی می نمایند.

نزدیک به «تاجیکستان» در حدود ۱۴۰ خانواده «قرغز» در سطح بلندی که پامیر بزرگ نامیده می شود، زنده گی می نمایند. در تمام تابستان، باد سرد توفانی در این جا قوله می کشد. در «بوزی گنبد»، در قلب پامیر کوچک، خانه های گنبدی که شباهت به کندوی زنبور دارند و از عمر شان قرن ها می گذرد، ساخته شده اند. در کنار دیگر این بخش، سیم و آهن های قُراضه و زنگ زده که میراث پایگاه «شوروی» می باشد، به چشم می خورد. در کنار قبرستان، آب دریای پنج» که در جای های دیگر، «آمو» نامیده می شود، جریان دارد. این دریا از یخچال های نزدیک «چین» سرچشمه می گیرد. درب «واخان» همیشه به روی  جریان های تاریخی بسته نبوده است. باری شاخه یی از «راه ابریشم» از این جا می گذشت و با خویش نفوذ تمدن های گونه گونه را به همراه می آورد. در خارج از دهکده «سرحد بروغلی»، ویرانه قلعه جنگی سده هژدهم تبتی به روی تپه یی وجود دارد. به اساس باور «اندی میللر» که مشاور موسسه «هریتاژ» یا «ارثیه» در «کابل» است و کتابی در مورد  باور مردم «واخان» نوشته است، ٫٫دین های، زردشتی، بودایی و اسلام هر کدام به نوبتش در این جا اثری از خویش به جای گذارده اند.،،

«مارکوپولو» در وادی های این سرزمین ره نوردیده است. هم چنان «فرانسیس ینگ هزبند» کاشف بزرگ بریتانیایی هنگام «بازی بزرگ»، به صورت شگفت انگیز با یکی از افسران روسی در «بوزی گنبد» رو به رو شد. در نتیجه این دیدار، راه برای توافق نامه مرزبندی «واخان» مدرن باز گردید.

امروز نیز مردم «واخان» بسیار هم از ضربه بحران و جنگ به امان نمانده اند. «ملنگ» این رهنمای کوهنوردان با اندوه و غم بیان نمود که «دولت محمد» برادر اندرش که افسر پلیس بود، در هنگام جنگ ارتش با «طالبان» در «کندوز»، چند ماه پیش، کشته شد. بحران اجتماعیی که در کشور همه گیر شده، در این جا نیز سربلند نموده است. درمیان مردمان کوچی «قرغز» اعتیاد به تریاک گسترش یافته است. در یورت تابستانی واقع در «کشچ گوز» تعداد زیاد «قرغزیان» در خیمه گاه ها و خرگاه هایشان تریاک دود می کنند. اما، «واخان» با یاری و کمک خارج، سال ها پیش اعتیاد به تریاک را ترک گفته بود. «قرغزیان» د رمورد کمبود توجه از سوی «کابل » شکایت دارند. آنان می گویند که نان، آب آشامیدنی و برق در دسترس شان قرار ندارند. حاجی «عثمان» یکی از بزرگان «قرغز» به تازه گی همه چیز را به «کرزی» یادآور شده بود. او می گوید، ٫٫ هنوز هم چشم به راه هستیم.،، اما، «عثمان» با مقایسه دیگر مردم، شکایت کم تری باید داشته باشد. او در بیرون خرگاه اش گیرنده تابه یی دارد و هم چنان تلویزیونی که با نور آفتاب کار می دهد.

 آن گاهی که با مردم محل از آینده رشد «واخان» گپ به میان می آید، همه چشم به سوی شرق، به «چین» می اندازند. آنان می گویند که امیدوار اند روزی «چین» و «افغانستان» مرز میان دو کشور را درکوتل «واخجیر» باز نمایند. «چین» ممکن خط آهنی را برای انتقال مواد معدنی به زودی در این جا بسازد. مقام های افغانی می گویدند که آنان از «چین» خواسته اند تا در این مورد بیاندیدشد. «سلطان بهین» سفیر «افغان» در چین یاد آور شد،٫٫ چینیان در اصل موفقت کرده اند. این امر از اهمیت زیاد بر خوردار است.»

تا هنگام باز شدن این دروازه ها، مردم «واخان» هم چنان اسیر یخ و سرما، آن گونه که سده ها ادامه یافته است،  گرفتار باقی خواهند ماند.

شهر گت تینگن، جرمنی.

۳۱ اکتوبر ۲۰۱۰ع.

۱۰ عقرب ۱۳۸۹هـ.خ.