زنجیر شکن یا نماینده خرد وآزادی؟

خواهر گرامی فرشته جان ( رحمتي)

پیام شاد باش و تهنیت سازمان سرتاسری زنان افغانستان  از طریق سایت انترنیتی آریایی عنوانی حماسه کوهستانی ملکه زیبایی افغان ساکن در کشور بریتانیا را مطالعه کردم. اجازه دهید کوتاه نظریاتم را در این باره خدمت شما ارسال نمایم.

نخست از همه تبریکیه به خاطر کسی که مثلا ملکه زیبائی میشود امر معمولی و آمیخته با لطف وتشویق است. اما وقتی در پهلوی آن  کلمات زنجیرشکن  نماینده خرد و آزادی  و نمیدانم حماسهء کوهپایه های هندوکش بکجا می شود. حکایت از شتابزدگی و تعصب و قسما عدم توجه سازمان شما را در مورد مسایل زن افغان  برملا میکند.

محتویات وبسایت انترنتی شما باید زیادتر از همه نماینده ای از فرهنگ سیاسی  معنوی و اجتماعی زنان افغانستان باشد و به خاطرداشته باشید که در طول دونیم هزار سال تاریخ کشور ما زنان ناموری جاده  پر خم وپیچ مبارزه را پیموده و علمبردار پاکی  شجاعت و نجابت بوده اند.

ملکه زیبایی شدن حماسه کوهستانی  چه به درد زن افعان میخورد؟ شاید بگوید باشد زن افغان را به دنیا معرفی میکند... ویا این وآن... اگر حماسه کوهستانی (تبعه بریتانیایی_ افغان) ملکه زیبایی شده یک امر طبعی است و چنانکه آنهمه ناز و نعمت  آنهمه زمینه های آموزش پرورش  و بلاتر از همه آزادیی  همه جانبه به زنان و دختران کشور ما میسر می بود صد ها و هزار ها ملکه زیبایی درین گوشه و آن گوشه از کوه پایه های هندوکش گرفته تا کوهپایه هایی سلیمان  و باباو سپین غرسر در می آوردند. طبعا در افغانستان هیچگاهی زن مودل نبوده بالباس آببازی ظاهر نشده  اندامش را پرورش نداده و بلاخره جلو کمره فیلمبرداری  ژست مانکن نگرفته است. درآوردن پول از این راه ها حتی در انجمن های زنان آزاد اروپا هم ستایش بر انگیز نیست واگر چنین می بود باید کتابخانه ها پر می شد از اشعار توصیفی برای این همه ملکه های زیبایی و مودل های تبلیغاتی اروپا.

ثانیاشما بهتر میدانید که فعلا در افغانستان مبارزه بی امان زنان  رنجدیده ما علیه زن ستیزان و تیکه داران شریعت ادامه دارد. صدای ملالی جویا لرزه مرگ بر اندام نوکران زر خرید ارتجاع انداخته و دیگر سیاف ها حکمتیارها ربانی ها ملاعمرها  دوستم ها و امثال آنان پایان عمرخود را نزدیک میبینند.

چرا در وبسایت انترنتی شما از ملالی ها فتانه گیلانی ها سیما ثمر ها و رویا سادات ها و امثال آنان خبری نیست؟ بخاطر داشته باشید که  همین حالا در گوشه و کنار کشور عزیز ما زنی با شکم گرسنه مشغول آموزش سواد اطفال ماست. زنی دیگر پرستدار زخمیها و آن دیگری برای سیر کردن شکم گرسنه اطفال یتیم اش دست به سوال دراز کرده است وشما که نماینده بین امللی آنان هستتید. در سویدن نشسته راجع به فمینسم و جنسیت گرایی  صحبت میکنید و نوشته های دور ازفهم عامه تحویل زنان بیسواد ما می دهید.

وطن زیر بار اسارت ننگین بیگانگان و غلام های زرخرید آنان در خون نشسته است. هنوز هم مادران در سوگ جکرگوشه های خود میگریند دختران جوان مورد تجاوز تفنگ سالاران قرار میگیرند  هیچکس احساس امنیت نمی کند. خیال میکنید حماسه کوهستانی بداد شان رسیده وزنجیر اسارت را از دست و پای شان باز میکند؟

زنی که از دست ظلم وستم بسیار دست به خود سوزی ویا خودکشی میزند  امید ش به شماست تا صدای او را به گوش جهانیان و مدعیان حقوق بشر برسانید. منتطر نباید نشست که دیگران از وضع رقتبار زنان در افغانستان حکایت نامه بنویسند وفیلمنامه بسازند. زنان افغان از همه بیشتر حرف شما را میدانند و قبول میکنند.

سنت شکنی و ژست گرفتن را بار ها تجربه کرده ایم و به جای نرسید یم. چرخ تاریخ را نمی توان شتاب داد. زمان کمونیست ها را بخاطر بیاورید میشد آزادی زن را در اسرع وقت پیاده کرد واصلا نهضت نسوان در زمان امیر امان الله بوجود آمد. بلاخره چه شد؟ درین کار شتابزدگی به کار نیست خیلی ساده  روزنه گشوده را دریچه و پنجره ای بسازید تا زن افغان از آن به آینده خود ودیگران نگاه کند. نظریات را جمع  آوری کنید واز توحید آن راه  درستی به سوی هدف پیدا خواهد شد.

اطریش 21 سپتمبر 2005

ملیحه  ترکانی